پنجشنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۹ - ۱۵:۵۸
روایت یک روحانی از کار جهادی در آرامستان بهشت معصومه

حوزه/حجت الاسلام ناطقی از خاطرات خود در خدمات رسانی در آرامستان گفت و به سختی ها و زیبایی های کار پرداخت.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام محمدصادق ناطقی پیش از ظهر امروز در گردهمایی  و تجلیل از روحانیون روانشناس جهادی حاضر در بیمارستان ها و آرامستان های قم در کمک به بیماران و کفن و دفن بیماران کرونایی که در سالن همایش های دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم برگزار شد، عنوان کرد: ما ابتدا در بیمارستان بودیم که سپس برای خدمات رسانی به آرامستان رفتیم.

وی افزود: در آرامستان با سه گروه از مردم باید ارتباط می گرفتیم، گروه اول کادر آرامستان بودند که سختی های خود را داشتند، ارتباط گرفتن با این افراد به آن ها کمک می کرد.

این روحانی جهادی گفت: گروه دوم دوستان جهادی ما بودند که کارهای تغسیل و تدفین را انجام می دادند، روی این افراد نیز فشارهای روحی وجود داشت و کار در این فضا سنگین بود.

حجت الاسلام والمسلمین ناطقی مطرح کرد: دسته سوم سوگوارها بودند که ارتباط با آن ها بسیار سخت بود، چرا که داغدار بودند و حال مساعدی نداشتند.

وی تاکید کرد: در این ایام که ما در آرامستان بودیم، تعداد درگیری ها کاهش پیدا کرده بود و این مهم با مداخلات طلاب جهادی رقم می خورد.

این روحانی روانشناس جهادی یادآور شد: ما در دو شیفت صبح و عصر فعالیت می کردیم و همکاران جهادی از ساعت 10 صبح تا 5 عصر در محل حضور داشته و فعالیت می کردند.

حجت الاسلام والمسلمین ناطقی با اشاره به خاطره ای، خاطرنشان کرد: در یکی از روزها که پنجشنبه بود، متوجه شدم  یک خانمی که همسر خود را از دست داده بود، به شدت گریه می کرد،حس غربت به قدری شدید بود که این خانم با فرزندش نمی توانستند جنازه را تحویل بگیرند و حتی نمی دانستند باید چه کاری انجام دهند.

وی ادامه داد: ما به طلاب جهادی گفتیم که به ایشان کمک کنند، این همکاران جنازه را برداشته و سمت قبر بردند، برای نماز خواندن جمعیت کمی حضور داشت، با تلاش دوستان ما جمعیت کثیری برای نماز میت جمع شد که همین امر از غربت بازمانده کم کرد.

این روحانی روانشناس جهادی ابراز کرد: ما در کنار این کار عملیاتی به صورت لسانی نیز به بازماندگان تسلی داده و آن ها را آرام می کردیم.

حجت الاسلام والمسلمین ناطقی اظهار داشت: در یک تجربه دیگر بازماندگان یک میت گریه می کردند، یکی از آن ها خطاب به خداوند حرف های ناصواب می زد و برای مادرش سوگواری می کرد، من در این لحظه با حضورم سعی کردم آرامش را به این فرد منتقل کنم.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha